نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

نازنین زهرا

دوستی

دیشب نازنین اومد با من نماز بخونه , بعد از نماز بهش گفتم دخترم با خدا جون حرف بزن و هرچی دلت می خواد بهش بگو تا بهت بده نازنین : مامان چرا خدا بی بی سارینا رو مردونده ؟ ( سارینا دختر همکارمه که نازنین خیلی دوستش داره و هم سنشه )چرا خاک روی اون ریخته ؟! من : کی گفته مامان جون ! نازنین : سارینا میگه ....تازه بی بی برای سارینا پرتقال پوست می کنده  سارینا دلش برای بی بی تنگ میشه خودش گفته من : دخترم همه آدمها یک روزی باید برند پیش خدا جون , بی بی هم الان رفته پیش خدا تو بهشت اونجا خیلی قشنگه مامان دخترم به درد دلهای کودکانه سارینا گوش داده و ناراحت شده بود   از مامان سارینا پرسیدم فهمیدم بی بی همون مادرب...
24 مهر 1393

شروع کلاسها

دختر نازم  از این هفته کلاسهاش شروع میشه دیگه رسما نازنین زهرا خانمی چهار ساله ما میتونه تو کلاسهای آموزشی شرکت کنه  , فردا 12 مهر ماه باید بره به کلاس زبان شنبه ها و دوشنبه ها و روزهای فرد هفته هم باید بره کلاس شنا  از 11 تا 12 ظهر و بعد از ظهر روزهای فرد هم کلاس قران  البته یکی از مزایای مادر شاغل داشتن بزرگ شدن بچه تو مراکز آموزشیه  گاهی وقتها دلم برای دخترم میسوزه  که طفلی از هفت ماهگی همش تو مهد بوده و حالا هم که ....  امیدوارم  روزی برسه که دخترم از دانشگاه رفتنش تو وبلاگش بنویسه ...
11 مهر 1393
1